ღ♥*•سرزمین آرزوها•.ღ*•

اگر خدا آرزویی را در دل تو انداخت بدان توانایی رسیدن به آن را در تو دیده...

ღ♥*•سرزمین آرزوها•.ღ*•

اگر خدا آرزویی را در دل تو انداخت بدان توانایی رسیدن به آن را در تو دیده...

بچه های محرم

نه٬ به شما بچه ها زنجیر نمی دهیم.
بچه شلوغ میکنند.
عزاداری ما را به هم می ریزند.

بچه ها به گوشه حسینیه می خزند و جثه کوچکشان را پای دیوار می کشند. اندکی بعد خیسی چشمانشان را با آستین پیراهنشان خشک می کنند و می زنند به کوچه و خیابان.
زمین خاکی محله بچه ها را می پذیرد؛ با نسیمی که بوی اسپند دارد گرد هم جمع می شوند٬بغضشان می شکند و بی خجالت گریه می کنند.

بزرگترینشان پیشنهادی می دهد.به دنبال آن پول تو جیبی بچه ها روی یک دستمال کهنه جمع می شود. پول ها را می شمارند. برای بر پا کردن یک حسینیه کوچک خیلی کم است. تنها به شربت روز عاشورا می رسد.
اما نومیدی درمیانشان نیست. پول ها را در فاصله کوتاهی به یک سماور چای گرم تبدیل می کنند و سر گذر می آورند. بعد بین مردم عزادار پخش می کنند. و پولهایی که آن ها از روی رغبت داده اند را جمع می کنند و...

شب اول عزاداری هر کسی را می پذیرند. بچه های محله بالایی٬ محله پایینی همه در حسینیه کوچکی ــ که از چند تا چادر مشکی فرسوده و رنگ و رو رفته ساخته شده ــ جمع می شوند و در تاریک روشن هواست که صدای حسین جان بچه ها با ضرب آهنگ سنج و طبل می آمیزد. و شب بعد علامت چند تیغه شان که با زحمت چند نفره ساخته شده پیش می اندازند و صدای نوحه خواندن و زنجیر زدنشان پشت حسینیه بزرگتر ها در کو چه های باریک و قدیمی محله می پیچد.
*از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین...* 

 

ادامه مطلب فراموش نشه + نظر

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

  

در روز عاشورا می توانیم جامه ای سرخ بپوشیم و فریاد برآوریم که این سرخی، نشانه ی پیروزی خون بر شمشیر است  که درس آن را از حماسه ی  کربلا آموخته ایم.

   می توانیم لباسی سر تا پا سفید بپوشیم و با صدایی بلند بگوییم، این کفن است که پوشیده ایم تا عهدی باشد بین ما و حسین(ع) که در راه ادامه ی نهضت حق طلبانه و ظلم ستیزانه اش، برای شهادت همیشه آماده ایم.

    می توان سیاه پوشید و بانگ سرداد که این سیاهی نشانه ی آن است که من و من ها، در روز و روزهای عاشورا، حسین و حسین ها را تنها گذاشته ایم و آن ها در مصاف با یزیدیان زمان خود، مظلومانه به شهادت رسیده اند و این لباس سیاه نشانی است بر شریک جرم بودن ما در ریخته شدن خون آن ها، زیرا که در جایی، حتی سکوت نیز شرکت در وقوع جرم است. آیا این فکر لرزه بر اندام ما نمی اندازد و تصور شریک جرم بودن در ریخته شدن خون حسین(ع) خواب را از چشمان ما دور نمی کند؟  

  

 بیایید دیگر حسین را تنها نگذاریم.حرف قشنگی گفت آنکه گفت اگر حادثه کربلا بار دیگر تکرار شود دیگر حسین تنها نمی ماند.امروز بار دیگر حادثه کربلا در حال تکرار است و وای بر ما اگر حسینمان را تنها بگذاریم. 

   در این روز می توان لباسی سبز پوشید و گفت این به نشانه ی آن است که نهضت حسینی خزان مظلومان را بهار کرده و نوید این پیروزی، بهار اندیشه را برای بشریت به ارمغان آورده است. 

می توان  گونه های  خود را به رنگ سرخ درآورد تا یزیدیان، زردی روی ما را که در خزان نامردمی ها به زردی گراییده است، نبینند؛ همانگونه که  منصور حلاج  با خون خود گونه هایش را سرخ نمود تا روی زردش را دشمن ظالم نبیند. 

اگر ما در کربلا نبوده ایم تا افتخار همرزم بودن با او را داشته باشیم، در کربلای عصر خود که زندگی می کنیم و اگر در روز عاشورای تاریخی حضور نداشته ایم، در عاشورای زمان خود که قرار داریم. کافی است که حسین و حسین های زمان خود را بشناسیم، عاشورا و کربلا به خودی خود پیدا می شوند. 

بیایید معرفت و روح نهضت حسین(ع) را یافته و حماسه ی بزرگ او را زنده کنیم تا در زمره ی یزید و یزیدیان نباشیم زیرا که جهان دو قطبی است، یا راه حسین(ع) و یا راه یزید، راه سومی نیز وجود ندارد. بیایید به حال خود گریه کنیم و عملکردهای خود را پیش روی بیاوریم و حساب لقمه های سفره ی خود را یک بار از نظر بگذرانیم؛ آنگاه خواهیم فهمید که در راه حسین(ع) هستیم و یا یزید.  

نظرات 19 + ارسال نظر
داریوش شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 http://dariush1.blogfa.com

سلام خسته نباشی ‌‌آپ زیبایی بود
یا حسین

سلام
ممنون
یاحسین مظلوم

toronto شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 http://torontoboys.blogspot.com

سلام آریا
ممنون که به همیشه سر می زنی
من امتحاناتم تموم شد خوب بو د ن قبول می شم
اونجا چه خبر امیدوارم از دست ظالمان نجات پیدا کنید همتون
همه ی کودکان
پدرم فک نکنم بزاره بیام ایران هی بهونه میاره
ول ی من اسرار می کنم
باید بیام
خوشحال شدم از آپ جدیدت کارت حرف نداره مخصوصا مطالبت و عکس ها
بازم سر می زنم بهت تو هم سر بزن
بای موفق باشی

سلام آرمان
امتحانات تو تموم شد اما امتحانای من داره شروع میشه
این ظالما فعلا که دارند هر روز یه بهونه ای میسازند و چارنا بیسواد رو پشت خودشون میکنن اما به قول استادمون مطمئنا ما پیروز میشیم
ما تا آخرش وایسادیم
امیدوارم آرمان هر وقت اومدی ایران اون روز ایران ما آزاد باشه آزاد آزاد

ممنون داداشی...منم بهت سر میزنم
امیدوارم تو هم موفق باشی
بای

کوروش شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 13:24

سلااااااااااااااااااام چطورررررری؟

اریا جون خوبی؟

خسته نباشی

زیبا بود مثل همیشه

سلااااااااااااااااااااام

ممنون کوروش جان
ممنون که بهم سر میزنی

محمد سینا شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 13:50 http://mohamadarnold.blogfa.com

سلام اریایم
اومدم بهت سر بزنم
اره عزیزم کسی به بچه ها مهل نمیزاره
چون نمیدونم چرا
به هر حال ممنونم که بهم گفتی
عزیزم به تعداد تموم برگهای درختان کره زمین دوست دارم
یا علی بابای
راستی محرم و شهادت اقامون حسین رو بهت تسلیت میگم

سلام داداشی

نمیدونم این آدم بزرگا خودشون اگه بچه بودن و کسی بهشون مهل نمیگذاشت خوششون میومد

من تو رو دوست دارم به اندازه ی تموم نفس های تموم آدم های دنیا

منم شهادت آقامون حسین رو بهت تسلیت میگم

کوروش شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 14:07

خدا: سلام. منو صدا زدی؟

من : نه، تو کی هستی؟

من خدا هستم. صدای دعاهاتو شنیدم.

من:من دعا کردم. راحتم بذار. الان وسط یه کاری هستم.

خدا: مشغول چه کاری هستی؟ مورچه ها هم مشغول کارن.

من: نمیدونم.من وقت آزادی ندارم.زندگی عجله ای شده و زمان با سرعت میگذره.

خدا: درسته.فعالیت تو رو مشغول کرده اما سودمندی تو رو به نتیجه میرسونه. فعالیت وقت رو میگیره. سودمند بودن، اونو جبران میکنه

من : به من بگو، چرا زندگی اینقدر پیچیده شده؟

خدا: زندگی رو تجزیه تحلیل نکن.فقط زندگی کن .تجزیه کردن اونو پیچیده میکنه

ممنون از متن قشنگت
مثل همیشه عالی بود

ارسلان شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 14:27 http://11arsi.blogfa.com

سلام آریا جون ممنون که اومدی و خبر دادی
مثل همیشه داستان بچگونه و قشنگی بود
ممنون

سلام ارسلان جون
از تو هم ممنون که بهم سر زدی
بازم ممنون داداشی

رضا (Best Boy) شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 15:43 http://www.shirazboys.blogsky.com/

سلام داداش اریا
اپت خیلی عالی بود
همیشه توی زندگی قبل از اینکه حرفی بزنی خوب روش فکر کن و هیچ وقت نگذار احساسات جای حقیقت رو بگیره
موفق باشی
بای

سلام داداش رضا
ممنون
من همیشه اول فکر میکردم و میکنم اما منظورت رو نفهمیدم منظور خاصی داری؟؟؟؟

بای

اشکان شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 16:02 http://bigharar-boy.blogfa.com

سلام اریا جون
خوبی؟

خیلی زیبا بود خیلی...
بیایید دیگر حسین را تنها نگذاریم.حرف قشنگی گفت آنکه گفت:
اگر حادثه کربلا بار دیگر تکرار شود دیگر حسین تنها نمی ماند.
امروز بار دیگر حادثه کربلا در حال تکرار است و وای بر ما اگر حسینمان را تنها بگذاریم.

ممنون لذت بردم
فیلا

سلام اشکان جون
اگه تو خوبی منم خوبم داداشی

ممنون
آره وای بر ما اگر حسینمان را تنها بگذاریم و پشت سر یزید بایستیم

ممنون که سرزدی
فیلا
بای

شایان بی ال یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 http://shayanbl.blogfa.com/

شایان بی ال برگشته

منتظر حضورت هستم

حتما میام پیشت

منتظرم باش.........

دوفان یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:10 http://www.koylour.blogfa.com

اسم من را توی پیوند بزار دوفان راستی روزهای 1شنبه و 5 شنبه اپ دارم خودت بیا باشه

باشه....بهت سر میزنم و بهت هم خبر میدم

نشگون یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:16 http://iloveboys.blogsky.com/

سلام
شرمنده وقت حوصله خوندن الان مطلب ندارم
بعدا میام
فقط خواستم اومده باشم
موفق باشی

سلام

ممنون که سر زدی
بای

مهرداد یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 http://eshghe-penhon.blogfa.com

سلام.اریا..اسمت که میاد خیلی خوشم میاد...چون من از اسم اریا خاطره ها دارم...ولش:منم یادمه که وقتی بچه بودیم البته هنوزم بزرگ نشدما..
بچه که بودیم با بچه می خواستیم یه ماه قبل محرم پول جمع کنیم و یه هیئت بزنیم...و واقعا تو این فکر بودم...ولی بعدش که فکر کردم گفتم عجب فکر عجیبی بوده ها...الان یادم میافته خندم میگیره...
اریا اگه من این مطلب تو رو نوشته بودم همه میگفتن چرا سیاسی نوشتی..
حرف دل منو زدی حرف دل همه ی اونایی که عقل دارن و ایرانشون و امامشون رو دوست دارن. گفتی و من کاملا موافقم...ما باید طرفدار امام حسین باشیم...نه فقط با هر شب هیئت رفتن نه...باید عاشورایی که پیش روست نشان دهیم که حسینی هستیم...
ممنون از مطلب خوبت...
خدانگهدار...

سلام مهرداد
ممنون که سر زدی.....چرا خندت مگیره مگه کار خنده داری میخواستی بکنی؟؟
خوشحالم که تو هم وطنت رو دوست داری وهر حرفی رو باور نمی کنی
به امید اینکه امروز پشت یزید زمان نایستیم و حسین را تنها بگذاریم
خدانگهدار

امین یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 http://www.aminkhoshkel.blogfa.com

سلام عزیزم ممنون که خبر دادی اپ زیبایی بود

حسین ان مظهر نور تجلیست
حسین بیدادگر غم بر ره دین

حسین ان نور ایمان شاه خونین
حسین عشق است حسین نور است حسین دین

موفق باشی تا بعد

سلام امین جان
از تو هم ممنون که سر زدی

ممنون از این متن قشنگت
امیدوارم تو هم موفق باشی

شایان بی ال یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 http://www.shayanbl.blogfa.com

بازم اومدم...پر بار تر از قبل...با کلی عکس و کلیپ.

اگه بیای خوشحالم میکنی.

بهت سر میزنم

حتما میام

فرشاد یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 15:54 http://4030000.blogfa.com/http://

سلام اگه می خوای سایتت پربیننده بشه باید به ادرسه زیر بری

http://www.persian111.com/?rid=482862795

و مطابق اون سایت پیش بری خیلی خوبه میتونی امتحان کنی؟

لطفا منو با نام عشق فقط بار سا لینکم کن. بعد بگو تورو با چه اسمی لینکت کنم. ممنون..
اگه میتونی یک سر کوچیک به سایت ما بزن ممنون جیگر.

سلام
چشم سر میزنم ببینم چی میگی

باشه لینکت هم میکنم
حتما پیشت میام

هومن یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 17:11

سلام .... بازم بهت سر زدم..... اومدم بگم پسفردا (سه شنبه) بازم فیزیک داریم و من از الان براش لحظه شماری میکنم.... اگه شد حتما میام و ماجرای سه شنبه رو اینجا می نویسم.........
موفق باشی و کامروا.........
تا بعد......

سلام......ممنون که ما رو از یاد نبردی.......منم آرزو میکنم اون روز از بهترین روزای زندگیت باشه همین
امیدوارم تو هم موفق باشی
بای

شیما یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 19:34 http://www.shimanarges.blogfa.com

سلام آپ جالبی بود(کلا تو هر مطلبی بنویسی جالب از اب در میاد!)
در ضمن فرا رسیدن ماه محرم رو بهت تسلیت میگم.....................
دیگه حرفی نیست باااااااااااااااااااااااای بای

سلام.....ممنون شیما.......منم فرا رسیدن ماه محرم رو بهت تسلیت میگم
ممنون که سر زدی باااااااااااااااااااااای بای

کوروش یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 20:11

همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چندتا دوستم داری یه عدد بزرگ میگفتم...ولی وقتی تو ازم پرسیدی چندتا دوستم داری گفتم: یکی!!! میدونی چرا؟ چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که می شناسم... دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکین؟ ماه یکیه...خورشید یکیه... زمین یکیه... خدا یکیه...تو هم یکی هستی... وسعت عشق من به تو هم یکیه...پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوست دارم.

داداشی ممنون از متن قشنگت

محمد سینا چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:13

سلام عزیزم حالت خوبس
وای وای وای چه روزایی بود که من این نظراتو میزاشتم یادش به خیر
خدافظ

سلام داداشی.کجااااااااایی؟

ممنون از حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد